اصطلاحات زبان انگلیسی - بخش اول (آب - باد - خاک - آتش)

اصطلاحات زبان انگلیسی - بخش اول (آب - باد - خاک - آتش)

 

Idioms - Part 1  (water-wind-earth-fire)


 



1- خودم را به آب و آتش زدم تا این کار را انجام بدم.

I went through fire and water to do it.

 

2- او و مادر زنش آبشون تو یک جوی نمیرود.

He does not hit it off with his mother-in-law.

 

3- آدم آب زیرکاهی است.

He is as slippery as an ell.

 

4- هیچ وقت آب خوش از گلوم پایین نرفت.

I never had a carefree moment.

 

5- دهانم را آب انداخت.

It made my mouth water.

 

6- هر ماه یه آب باریکه ای دارم.

I get a slender steady income every month.

 

7- آب رفته به جوی باز نمی گرده.

It’s no use crying over spilt milk.

 

8- آب از آب تکان نخورد.

Everything remained calm and quit.

 

9- آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.

In for a penny, in for a pound.

 

10- شوهر خوبی از آب در آمد.

He made a good husband.

 

11- من این شهر را فوت آبم.

I know this city backwards.

 

12- داری آب در هاون می کوبی.

You are carrying water in a sieve.

 

13- دختر آتش پاره ای است.

She is a ball of fire.

 

14- اموالش را به آتش کشید / ثروتش را بر باد داد.

He squandered his wealth.

 

15- تو آتیش حسادت داره می سوزه.

Jealousy is eating him up.

 

16- اون آتشی مزاج است.

He is hot tempered.

 

17- چرا آتیش بیار معرکه میشی؟

Why do you drive a wedge between us?

 

18- سعی نکن به این آتش دامن بزنی.

Don’t try to add fuel to the fire.

 

19- از خشم آتش گرفت.

He flew off the handle.

 

20- باد آورده را باد می برد.

Easy come, easy go.

 

21- خیلی مغرور است، باید بادش را خواباند.

He is too arrogant. He need to be taken down a peg or two.

 

22- خاک بر سرت.

Shame on you.

 

23- با یک مشت حریف رو به خاک انداخت.

He floored the opponent with a punch.

 

24- حالا چه خاکی بر سرم کنم؟

What on earth should I do now?