جملات رایج زبان انگلیسی در مورد ساعت و زمان

در این پست اصلاحات و جملات ر ایج انگلیسی که برای توصیف ساعت و زمان به کار می رود، بر روی سایت قرار گرفته است.



1- ساعت چند است؟

What time is it, please?/ Do you have the time, please?/ have you got the time, please?/ Can you tell me the time, please?

 

2- فرزندت ساعت را بلد است؟

Can your child tell the time?

 

3- به ساعت من، ده و پنج دقیقه است.

My watch says five past ten/ ten-oh-five.

 

4- ده و ده دقیقه است.

It’s ten past ten. / It’s ten-ten.

 

5- ده و ربع است.

It’s a quarter past ten. / It’s ten-fifteen.

 

6- ده و بیست دقیقه است.

It’s twenty past ten./it’s ten twenty-five.

 

7- ده و بیست و پنج دقیقه است.

It’s twenty-five past ten. / It’s ten twenty-five.

 

8- ده و نیم است.

It’s half past ten. / It’s ten thirty.

 

9- بیست و پنج دقیقه به یازده است./ ده و سی و پنج دقیقه است.

It’s twenty- five to eleven. / It’s ten thirty- five.

 

10- یک ربع به یازده است.

It’s a quarter to eleven. / It’s ten forty-five.

 

11- ده دقیقه به یازده است.

It’s ten to eleven. / It’s ten-fifty.

 

12- حدوداً پنج است.

It’s about/ around five.

 

13- به ساعتت نگاه کرده ای؟

Have you checked/consulted your watch?

 

14- چرا یک نگاه به ساعتت نمی اندازی؟

Why don’t you glance at your watch?

 

15- وقتشه که برویم.

 It’s time to go.

 

16- زودباش! از نیمه شب خیلی گذشته .

Come on! It’s well after midnight.

 

17- رأس ساعت ده بیا اینجا.

Come here at ten o’clock sharp/ on the dot.

 

18- بسیار خوب، دقیقاً ساعت ده می آیم اینجا.

Ok, I will come here at exactly ten o’clock.

 

19- بیا ساعت هایمان را با هم تنظیم کنیم.

Let’s synchronize our watches.

 

20- ساعت مچی ندارم.

I don’t have a wrist watch.

 

21- اگر ساعت نمی پوشی چطور از گذر زمان مطلع می شوی؟

How do you keep track of time if you don’t wear a watch?

 

22- ساعتم خوابیده.

My watch has stopped.

 

23- ساعتم عقب / جلو است.

My watch is slow / fast.

 

24- ساعتم روزی یک دقیقه عقب می رود.

My watch loses a minute every day.

 

25- ساعتم روزی یک دقیقه جلو می رود.

My watch gains a minute every day.

 

26- اما ساعت من خوب کار می کند.

But my watch keeps good time.

 

27- انگار ساعتم مشکلی دارد.

Sound like something has gone wrong with my watch.

 

28- باید به یک ساعت ساز نشانش بدهید.

You should take it to a watchmaker.

 

29- احتمالاً باطری نیاز دارد.

It probably needs a battery.

 

30- صفحه ساعت شما قشنگ است. همچنین عقربه ساعت شمار/ دقیقه شمار/ ثانیه شمار زیبایی هم دارد.

Your watch has a nice face. The hour/ minute/ second hand is also beautiful.

 

31- بندش را دوست ندارم.

I don’t like its strap.

 

32- ظهر می رویم آنجا.

We will go there at noon/midday/12 P.M.

 

33- نیمه شب می رویم آنجا.

We will go there at midnight 12 A.M.

 

34- جای که تیک تیک ساعت باشه ، نمی توانم دراز بکشم.

I can’t lie in a place listening to the clock ticking.

 

35- صدای تیک تاک ساعت را دوست ندارم.

I don’t like the tick- tock of the clock.

 

36- مریم ساعت زنگ دار را برای 6:30 صبح کوک کرد.

Maryam set the alarm clock for 6:30 A.M.

 

37- ساعت آشپزخانه چند را نشان می دهد؟

What time is it by the kitchen clock?

 

38- ساعت آشپزخانه درست نیست. اشتباه است.

The kitchen clock is not right. It’s wrong.

 

39- لطفاً قبل از اینکه بخوابی آن ساعت را کوک کن.

Please wind up that clock before you go to bed.

 

40- باید آن را بر عکس عقربه های ساعت کوک کنی.

You have to wind it up anti- clockwise.

 

41- مطمئنی نباید در جهت عقربه های ساعت کوک کنم؟

Are you sure I should not wind it up clockwise.

 

42- ساعت من نیازی به کوک کردن ندارد.

My watch does not need winding.

 

43- قبل از اینکه ظرفها را بشویی ساعتت را بیرون بیاور.

Take off your watch before you wash the dishes.

 

44- ساعتم ضد آب است.

My watch is water-proof.

 

45- فایده این ساعت چیست؟ هیچ وقت زنگ نمی زند.

What’s the use of this watch? You never hear the alarm go off.

 

46- ساعت را کی جلو / عقب می برند؟

When will the clock go forward/back?

 

47- امسال ساعت را جلو / عقب نمی کشند.

This year they won’t put the clock forward / back.

 

48- وقتی رسیدم دانشگاه اولین کاری که می کنم این است که ساعت کی زنم.

The first thing that I do when I arrive at the university is to clock.

 

49- در دانشگاه ما ساعت ورود و خروج زدن اجباری است.

It’s necessary to clock in / out at our university.

 

50- چقدر زمان سریع می گذرد.

How time flies!

 

51- در این کار زمان خیلی دیر می گذرد.

Time drags in this job.

 

52- زمان برای من خیلی کند می گذرد.

Time hangs/ lies heavy on my hands.

 

53- بباید زمان جلسه را معین کنیم.

Let’s fix a time for the meeting.

 

54- بله، وقتمان دارد تمام می شود.

Yeah, we are running out of time.

 

55- ضیق وقت دارم.

I am presses for time.

 

56- وقت حسابی کم و من یک جلسه دیگر هم باید بروم.

Time is tight, and I have another meeting to go to.