اصطلاحات/Idioms
English-press
سری دوم اصطلاحات
1:Jump down someone's throat
معنی: یقه کسی را گرفتن، با عصبانیت با کسی برخورد کردن
You don't have to jump down my throat! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late!
مجبور نیـستی اینقـدر با عصبانیت با من برخـورد کنی! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برمیگردم خونه. من قصد ندارم دیر بیام!
........................................
برای مشاهده کامل اصطالاحات مربوطه به ادامه مطلب بروید.
2: Shoot off one's mouth
معنی: لاف زدن، غلو کردن
Jim doesn't play tennis very much, but he's always shooting off his mouth about how good he is. Yet he's fooling nobody. Jim is somewhat of a braggart and everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts and talks as if he knew everything about the game.
جیم زیاد تنیس بازی نمیکنه، اما همیشه در مورد اینکه چقدر خوب بازی میکنه غلو میکنه. البته اون کسی رو دست نمیندازه. جیم تا اندازهای یک «لاف زن» هستش و همه میدونند که بدون اینکه همه چیز رو بدونه ابراز عقیده میکنه و طوری حرف میزنه که انگار همه چیز رو درباره بازی میدونه.
3: Pull someone's leg
معنی: کسی را دست انداختن
- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!
- هی، ال، من برای داوری تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داری من رو دست میندازی!
پاسخ دهید