انواع ترجمه در زبان انگلیسی
در انگلیسی سه نوع ترجمه وجود دارد که در ادامه به بررسی و ارائه مثال برای درک عمیق از انواع ترجمه پرداخته ایم.
ترجمه کلمه به کلمه:
در ترجمه ی کلمه به کلمه واحد ترجمه کلمه است، به این معنا که در برابر هر کلمه ای که در متن زبان مبدا آمده است،یک کلمه ی معادل در زبان مقصد بکار گرفته می شود.
ترجمه تحت اللفظی:
در ترجمه ی تحت اللفظی واحد ترجمه عبارت وجمله است،یعنی عبارات و جمله هایی که در متن زبان مبدا آمده است، با حفظ معنای تحت اللفظی تک تک کلماتی که در آنها وجود دارد،به عبارات و جمله های معادلی در زبان مقصد ترجمه می شود.
ترجمه ی مفهومی
در ترجمه ی مفهومی دیگر واحد ترجمه کلمه وجمله نیست،بلکه مفهوم کلی است.
....
....
...
ترجمه و مراحل آن
نزدیکترین معادل در ترجمه ی متن |
| صحیح ترین معادل در ترجمه ی متن |
او از ذات الریه رنج می برد. | He suffers from pneumonia. | او مبتلا به ذات الریه است. |
|
|
|
همه چیزی که می توانستم ببینم کشتی شکسته ای بود که به گل نشسته بود. | All I could see was a wrecked ship stuck in mud. | فقط می توانستم کشتی شکسته و به گل نشسته ای را ببینم. |
|
|
|
به اندازه ی کافی بزرگ هست که به تنهایی سفر کند. | He is old enough to travel by himself. | آن قدر بزرگ شده است که تنها سفر کند. |
|
|
|
علی و من باید برویم. | Ali and I have to go. | من و علی باید برویم. |
|
|
|
من عادت داشتم مجله های فکاهی بخوانم و او عادت داشت عصبانی بشود. | I used to read the comics and he used to get riled. | من مجله های فکاهی می خواندم و او عصبانی می شد. |
|
|
|
پس از سالها در هندوستان ،او بالاخره به لندن بازگشت. | After many years in India, he at last returned to London. | پس از سالها اقامت در هندستان، بالاخره به لندن بازگشت. |
|
|
|
دو دختر با لباسهای زرد دوقلو در میان درگاه ظاهر شدند. | Two girls in twin yellow dress appeared at the doorway. | دو دختر با لباسهای زرد یک شکل در میان درگاه ظاهر شدند. |
|
|
|
خواهرم ،خانم احمدی،بیست سال از من مسن تر بود. | My sister, Mrs. Ahmadi, was twenty years older than me. | خواهرم، خانم احمدی،بیست سال از من بزرگتر بود. |
|
|
|
ممکن است آنچه را گفتم نفهمد؟ | Is it possible that he misunderstood what I said? | ممکن است حرفم را درست نفهمیده باشد؟ |
|
|
|
در اختراع لوکوموتیو وات و استفنسن مفهوم تازه ای از زمان را هم اختراع کردند. | In inventing the locomotive, Watt and Stephenson also invented a new sense of time. | وات و استفنسن،با اختراع لوکوموتیو،مفهوم تازه ای از زمان هم ابداع کردند. |
|
|
|
من به عنوان یک خبرنگار کار می کنم. | I work as a reporter. | من خبرنگار هستم. |
|
|
|
در شانزده سالگی مدرسه را ترک کرد. | He left school at sixteen. | در شانزده سالگی دست از تحصیل کشید.(ترک تحصیل کرد) |
|
|
|
در طول راهرو قدم زد تا به اتاق خواب رسید. | He walked along the corridor to the bedroom. | راهرو را طی کرد و به اتاق خواب رسید. |
|
|
|
معلم مدرسه ها را دوست دارم. | I like school teachers. | معلم ها را دوست دارم. |
|
|
|
یک بار که این قاعده را بفهمید،دیگر مشکلی نخواهید داشت. | Once you understand this rule, you will have no further difficultly. | اگر این قاعده را بفهمید،دیگر مشکلی ندارید. |
|
|
|
صندلیهای حصیری در روی پله های هتل قرار گرفته بودند. | Wicker chairs were placed on the hotel steps. | روی پله های هتل صندلیهای حصیری گذاشته بودند. |
-------------------------------------------------------------------------
این مطلب از بخش اصول و روش ترجمه توسط خانم فاطمه نظامی ارسال گردیده است.
-------------------------------------------------------------------------
کپی با ذکر منبع مجاز است
1 نظر
This web site certainly has all of the information I needed about this subject and didn't know who to ask.