تبلیغات

اصطلاحات ضروری در زبان انگلیسی - درس اول

اصطلاحات ضروری در زبان انگلیسی - درس اول

اصطلاحات ضروری آموزش زبان انگلیسی

اصطلاحات ضروری در زبان انگلیسی - درس اول

 
الإثنین, جوان 03, 2013

بخش اول ---  مقدماتی

درس اول

 

to get in/to get on = سوار شدن: وارد شدن یا سوار شدن به یک وسیله نقلیه

To get in برای اتومبیل ها استفاده می شود؛ to get on برای همه شکل های دیگری از وسایل نقلیه استفاده می شود.

  • سوار اتومبیل شدن از سمت راننده راحت تر است. درب سمت دیگر خوب کار نمی کند.
  • من همیشه با اتوبوس به محل کار خود در خیابان 34ام می روم.

to get out of/to get off =بیرون آمدن/ پیاده شدن: ترک کردن یا پایین آمدن از وسیله نقلیه.

To get out of برای اتومبیل استفاده می شود؛ to get off برای همه شکل های دیگر حمل و نقل استفاده می شود.

  • چرا ما توقف نمی کنیم و برای مدتی از اتومبیل پیاده نمی شویم؟
  • هلن در پایانه خیابان 42ام از قطار پیاده شد.

to put on = پوشیدن: بر خود پوشیدن ( معمولا برای لباس به کار می رود)

  • ماری کت اش را به تن کرد و اتاق را ترک کرد.
  • کلاه خود را بپوش قبل از اینکه خانه را ترک کنی.

to take off = کندن، بیرون آوردن: بیرون آوردن ( معمولا برای لباس به کار می رود)

  • جان ژاکت اش را درآورد همینکه وارد اتاق شد.
  • ژاکت تان را در بیاورید. اتاق خیلی گرم است.

to call up = زنگ زدن: تلفن زدن ( همچنین: به کسی زنگ زدن)

To call می تواند به جای to call up استفاده شود.مانند مثال اول:

  • من فراموش کردم که دیروز به آقای جونز زنگ بزنم. بهتر است که الان به او تلفن کنم.
  • جان، فردا به من تلفن بزن. زمانی را هماهنگ کنیم تا با هم نهار بخوریم .
  • من قول دادم به شما تا به محض رسیدن به نیویورک با شما تماس بگیرم.

to turn on = روشن کردن: شروع کردن یا باعث آغاز کارکردن چیزی شدن (همچنین: تغییر دادن)

  • لطفا چراغ را روشن کنید. اینجا خیلی تاریک است.
  • شما می دانید چه کسی تهویه هوا را روشن کرد؟

to turn off = خاموش کردن: باعث توقف کارکرد چیزی شدن (همچنین: خاموش کردن، مسدود کردن)

Turn on و turn off همچنین اشکال مربوط به آنها، برای چیزهایی که جریان دارند کاربرد دارد. مثل: الکتریسیته، آب، گاز و ...

  • لطفا زمانی که اتاق را ترک کردی چراغ را خاموش کن.
  • واقعا به رادیو گوش می دهی یا من باید آن را خاموش کنم؟

right away = فورا: خیلی زود، فورا ، یک مرتبه (همچنین: یکسره فورا)

  • پدر می گوید که شام فوری آماده می شود؛ پس بهتر است ما دست هایمان را بشوییم و پشت میز بنشینیم.
  • تل خیلی زود به دفتر کار من خواهد آمد من باید فورا اورا ببینم.
  • فورا از بازی با صدای بلند دست بکش!

to pick up = برداشتن، انتخاب کردن: برداشتن از روی کف زمین، میز، و ... به وسیله انگشتان.

  • هرری روزنامه را که روی پله جلو در بود برداشت.
  • میشه اسباب بازی ات را جمع کنی قبل از اینکه کسی روی ان بیافتد؟

sooner or later = دیر یا زود: سرانجام، بعد از یک دوره زمانی

  • اگر شما انگلیسی را به طور جدی مطالعه کنید دیر یا زود (در این زمینه) روان می شوید.
  • من الان برای انجام تکالیفم خسته ام. مطمئن هستم دیر یا زود آن را انجام می دهم.

to get up = بلند شدن( از خواب): برخاستن، کسی را بیدار کردن

برای عبارت"to make someone arise" یک عبارت اسمی باید فعل و جزء آن را از هم جدا کند.

  • کارلا هر روز صبح ساعت 7 ( از خواب) بلند می شود.
  • فردا چه ساعتی باید بچه ها را بیدار کنم؟

at first = در ابتدا: در شروع، اساسا

  • در ابتدا انگلیسی برای او سخت بود اما بعدا پیشرفت خوبی داشت.
  • من ابتدا فکر کردم که شیلا پشت تلفن بود اما سپس فهمیدم که او بتی بود.

 

 

-------------------------------------------------------------------------

این مطلب از اصطلاحات ضروری در زبان انگلیسی توسط خانم مینا تقی آبادی ارسال گردیده است.

-------------------------------------------------------------------------

کپی با ذکر منبع مجاز است

منبع : باشگاه زبان آموزان انگلیش کمپ

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...