Dracula: chapter 1 part 5
ترجمه: محمد امامی
ادامه ی داستان همراه با ترجمه در ادامه ی مطلب...
به شدت توصیه می شود از دست ندهید...
نظر فراموش نشود...
The women looked pretty, except when you got near
them, but they were very clumsy about the waist. They
had all full white sleeves of some kind or other, and most
of them had big belts with a lot of strips of something
fluttering from them like the dresses in a ballet, but of
course there were petticoats under them.
The strangest figures we saw were the Slovaks, who
were more barbarian than the rest, with their big cow-boy
hats, great baggy dirty-white trousers, white linen shirts,
and enormous heavy leather belts, nearly a foot wide, all
studded over with brass nails. They wore high boots, with
their trousers tucked into them, and had long black hair
and heavy black moustaches. They are very picturesque,
but do not look prepossessing. On the stage they would be
set down at once as some old Oriental band of brigands.
They are, however, I am told, very harmless and rather
wanting in natural self-assertion.
It was on the dark side of twilight when we got to
Bistritz, which is a very interesting old place. Being
practically on the frontier—for the Borgo Pass leads from
it into Bukovina—it has had a very stormy existence, and
it certainly shows marks of it. Fifty years ago a series of
great fires took place, which made terrible havoc on five
separate occasions. At the very beginning of the
seventeenth century it underwent a siege of three weeks
and lost 13,000 people, the casualties of war proper being
assisted by famine and disease.
((زنان زیبا نگاه کرد ، به جز زمانی که شما در نزدیکی کردم
آنها، اما آنها بسیار دست و پا چلفتی در مورد کمر بودند . آنها
تا به حال تمام آستین های سفید پر از برخی از نوع دیگر ، و بیشتر
از آنها کمربند بزرگ بابسیاری از نوارها از چیزی
از آنها را مانند لباس در یک باله تکان و لرزش بال است، اما از
البته petticoats زیر آنها وجود دارد.
عجیب ترین چهره های ما دیدیم اسلوواکها ، که
بیشتر وحشی تر از بقیه بود ، با پسر بزرگ خود را گاو
کلاه، بزرگ معشوقت شلوار به رنگ سفید کثیف ، پیراهن کتانی سفید ،
و کمربند چرم سنگین عظیمی ، نزدیک به یک پا گسترده ، همه
بیش از با ناخن برنج نکردم . آنها عینک چکمه های بالا، با
شلوار خود را از جمع به آنها، و تا به حال موهای بلند سیاه و سفید
و سبیل های سنگین سیاه و سفید . آنها بسیار زیبا هستند ،
اما به نظر نمی آید prepossessing . در مرحله آنها خواهد بود
مجموعه ای در یک بار به عنوان برخی از گروه های قدیمی شرقی راهزنها .
با این حال ، آنها به من گفته ام، بسیار بی ضرر و نه
تمایل در خود رایی طبیعی .
در سمت تاریک از گرگ و میش بود هنگامی که ما به رو
Bistritz ، که یک مکان بسیار جالب است . وجود
عملا در مرز برای Borgo پاس منجر از
آن را به بوکووینا آن را تا به حالوجود بسیار طوفانی است ، و
آن را قطعا نشانه های آن را نشان می دهد. پنجاه سال پیش یک سری از
آتش سوزی بزرگ صورت گرفت، که ویران وحشتناک در پنج ساخته شده است
مناسبت های جداگانه . در آغاز خیلی از
قرن هفدهم آن را به تحت یک محاصره سه هفته قرار گرفتند
از دست داده و 13،000 نفر ، تلفات جنگ مناسب بودن
قحطی و بیماری کمک کند.))
پاسخ دهید