تبلیغات

5 نکته برای مترجمین متون انگلیسی

5 نکته برای مترجمین متون انگلیسی

امروزه هر فردی که اندکی زبان انگلیسی می‌آموزد به ترجمه‌ی نوشته‌هایی از این زبان می‌پردازد و خود را مترجم خوبی می‌داند. اما ترجمه‌ی خوب چه ترجمه‌ای است؟

الف) ترجمه‌ای است که در برابر هر واژه بیگانه، برابر فارسی آن را گذاشته باشد.
ب) ترجمه‌ای است که منظور نویسنده‌ی زبان بیگانه را با واژگانی که مترجم مناسب می‌داند بیان کند.
ج) ترجمه‌ای است که برابرهای مناسب واژه‌های بیگانه را در ساختار دستوری زبان فارسی بیان کند.

روژه کایوا(Roger Caillois) در این باره گفته است:

"خوب ترجمه کردن آثار شکسپیر یا پوشکین به فارسی یعنی نوشتن متنی که شکسپیر یا پوشکین اگر به جای امکانات زبان انگلیسی یا روسی امکانات زبان فارسی را در اختیار می‌داشتند آن را می‌نوشتند. پس ترجمه خوب نه ترجمه‌ی لفظ به لفظ است و نه ترجمه‌ی ادیبانه(اما غیر امین)، بلکه عبارت است از ابداع متنی(اعم از واژگان و جمله‌بندی و سبک) که نویسنده اگر زبان مادریش همان زبان مترجم می‌بود آن را می‌نوشت. چنین ترجمه‌ای مستلزم دانش و هوش و تخیل بسیار است و البته باید آن را کمال مطلوب ترجمه دانست. من ادعا نمی‌کنم که چنین ترجمه‌ای تحقق‌پذیر باشد، اما می‌گویم مترجم خوب کسی است که می‌کوشد تا هر چه بیشتر به آن نزدیک شود."

بنابراین، یک مترجم خوب که می‌خواهد ترجمه‌ی خوبی بر جای بگذارد دست‌کم باید سه ویژگی داشته باشد:

الف) آشنا بودن به زبان بیگانه از نظر واژگان و ساختار زبان
ب) آشنا بودن به زبان فارسی از نظر واژگان و ساختار زبان
ج) آشنا بودن به موضوعی که می‌خواهد ترجمه کند

اکنون نمونه‌هایی از ترجمه‌های نادرست برخی از "مترجم‌ها" را ببینید تا دست‌کم خود به بیماری آشفته‌نویسی و نادرست‌نویسی آن‌ها کمتر دچار شوید.



1) گاهی نمی‌دانند برای هر واژه در زبان دیگر بیش از یک واژه‌ی برابر وجود دارد که هر کدام را باید در جای مناسب آن به کار برند.



Can a seed tell the difference between up and down? Turn some growing beans upside down to see how they are affected by gravity . l

ترجمه: آیا گیاه قادر است که تفاوت بین رشد عادی و رشد وارونه را بیان کند؟ یک گیاه لوبیای در حال رشد را وارونه کنید و ببینید چگونه تحت تاثیر جاذبه‌ی زمین قرار می‌گیرد.

ویرایش: آیا دانه می‌تواند بالا و پایین را از هم تشخیص دهد؟ یک گیاه لوبیای در حال رشد را وارونه کنید و ببینید چگونه تحت تاثیر گرانش زمین قرار می‌گیرد.

برابرهای فارسی برای Tell : گفتن، بیان کردن، (از هم) تشخیص دادن، تمییز دادن، فهمیدن، دانستن، تاثیر گذاشتن، موثر واقع شدن، چغلی کردن، فاش کردن


If left unfarmed, almost any field will turn slowly into a forest. Bushes take over from grass, and then trees take over from bushes. l

ترجمه: اگر زمین‌ به صورت طبیعی رها شود، تقریبا هر کشتزاری به آهستگی تبدیل به جنگل می‌شود. علف‌زارها زمین‌های علف‌دار را در بر می‌گیرند و جنگل‌ها علف‌زارها را به تصرف خود در می‌آورند.

ویرایش: اگر زمینی کشت‌نشده رها شود، تقریبا هر کشتزاری به آهستگی به جنگل تبدیل می‌شود. بوته‌ها و درختچه‌ها در لابه‌لای علف‌ها زیاد می‌شوند و سرانجام شمار درختان از بوته‌ها و درختچه‌ها بیشتر می‌شود.

برابرهای فارسی برای Take over : تصرف کردن، غلبه کردن، چیره شدن، افزون شدن، زیاد شدن، سوار شدن


Spider monkeys are brilliant climbers and use their tail like an extra hand. l

ترجمه: میمون‌ها عنکبوتی استعداد بالارفتن و استفاده از دم را شبیه یک دست اضافی دارند.

ویرایش: میمون‌های عنکبوتی در بالا رفتن از درختان بسیار چابک هستند و دم خود را مانند یک دست دیگر به کار می‌گیرند.

برابرهای فارسی برای Use : استفاده کردن، به کار بردن، به کار گرفتن، مصرف کردن


Sometimes when you fire particle at an atom like Rutherford did, the nucleus just grabs them and makes itself bigger. l

ترجمه: گاهی اوقات با حرارت دادن ذرات یک اتم، هسته‌ آن ذرات را جذب می‌کند و بزرگ‌تر می‌شود.

ویرایش: گاهی ذره‌های اتمی را به یک اتم شلیک می‌کنید(آن گونه که رادرفورد انجام داد)، اما هسته آن‌ها را می‌قابد و خودش را بزرگ‌تر می‌کند.

برابرهای فارسی برای Fire : حرارات دادن، آتش کردن، شلیک کردن، برانگیختن، پرتاب کردن


The air directly above a glass weighs about the same as you do. It presses hard on a drink, pushing it up the straw when you suck. l

ترجمه: هوای بالای لیوان تقریبا هم‌ وزن هوایی است که درون نی می‌دمید. این هوا روی نوشیدنی فشار وارد می‌کند و هنگامی که آن را می‌مکید، سبب بالا آمدن نوشیدنی می‌شود.

ویرایش: هوای بالای لیوان درست مانند آن‌چه در آزمایش انجام دادید، رفتار می‌کند(یا سنگینی می‌کند). این هوا بر نوشیدنی فشار وارد می‌آورد و هنگامی که می‌مکید، سبب بالا آمدن نوشیدنی می‌شود.

برابرهای فارسی برای Weigh : وزن کردن، کشیدن، وزن داشتن، گنجایش داشتن، گرفتن، سبک و سنگین کردن، سنجیدن، موثر واقع شدن، اهمیت داشتن، سنگینی کردن



2) گاهی نمی‌دانند که برای ترجمه‌ی نوشته‌های علمی باید به موضوع نوشته آگاهی داشته باشند.



Other life-forces also have DNA ladders made of As, Ts, Cs and Gs, but they don’t have the same genetic codes as those found in humans. After all, their bodies are different to ours, so they need to make at least some body proteins that are different to the ones we need. l

ترجمه: سایر شکل‌های حیات در طبیعت مولکول دی‌.‌ان.‌آ خاص خود را دارند. آن‌ها نیز از مجموعه رشته‌های نوکلئوتیدی A ، T ، C و G تشکیل شده‌اند اما کاملا متفاوت از حروف رمز ژنتیکی انسان هستند. از آن گذشته ساختمان بدن آن‌ها نیز متفاوت از ساختمان بدن ما است ودر نتیجه نوع پروتئینی که سلول‌های آن‌ها می‌سازند، کاملا متفاوت از نوع پروتئین‌هایی است که ما نیاز داریم.

ویرایش: DNA در گونه‌های دیگر جانداران نیز از A ، T ، C و G درست شده است، اما آن‌ها همان رمزهای ژنتیکی انسان را ندارند. روشن است که بدن آن‌ها با بدن ما تفاوت دارد، بنابراین دست‌کم بخشی از پروتئین‌هایی که می‌سازند باید با پروتئین‌هایی که ما می‌سازیم تفاوت داشته باشد.

(توجه: الفبای ژنتیکی در همه‌ی جاندران یکی و همان چهار نوکلوئوتید A ، T ، C و G است و فقط ترتیب و شمار این چهار حرف است که جانداران گوناگونی را پدید می‌آورد.)


Virtually all of your cells have the same identical set of chromosomes inside them, carrying a complete DNA recipe for you. If you could unravel the DNA from all the chromosomes in one human cell , it would measure about 1.75 m long. l

ترجمه: به طور کلی مجموعه کروموزوم‌های موجود در همه سلول‌های انسان یکسان و مشخص است که حامل اطلاعات لازم برای رشد سلول‌ها و کل فعالیت‌های بدن هستند. اگر شما نوار پیچیده‌ی زنجیره‌ مولکول‌های دی‌.‌ان‌.آ را از همه‌ی کروموزوم‌ها جدا کنید طول آن‌ها حدودا به 75/1 متر خواهد رسید.

ویرایش: در واقع، همه‌ی سلول‌های شما دارای مجموعه‌ی یکسانی از کروموزوم‌ها هستند که همه‌ی دستورهای لازم برای رشد و کارهای بدن را با خود دارند. اگر همه‌ی DNA کروموزوم‌های یک سلول انسان را باز کنید ، درازی آن نزدیک 75/1 متر خواهد بود.


The RNA strand floats out of the nucleus to the outer part of the cell . There it sticks to a ribosome. Each ribosome has lots of protein building block called amino acids floating around it. The ribosome reads the genetic code off the RNA and obeys the instructions by gathering the right amino acids to make a particular protein. l

ترجمه: مولکول RNA از هسته‌ سلول خارج می‌شود و در بخشی از قسمت خارجی سلول خود را به ریبوزوم متصل می‌کند. در واقع هر کدام از ریبوزوم‌ها از تعداد فراوانی واحدهای سازنده پروتئین که به نام اسیدهای آمینه معروف هستند تشکیل شده است. ریبوزوم مولکول RNA را رمزگشایی می‌کند تا بر اساس دستورعمل‌های موجود نوع اسیدهای آمینه مربوط به ساخت پروتئین مربوطه را جمع‌آوری کند.

ویرایش: رشته‌ی RNA از هسته‌ی سلول بیرون می‌رود و در بخش بیرونی‌تر آن(سیتوپلاسم) شناور می‌شود. در آن‌جا به یک ریبوزوم متصل می‌شود. پیرامون هر ریبوزم شمار زیادی واحد سازنده‌ی پروتئین به نام اسیدآمینه شناور است. ریبوزوم رمز ژنتیکی RNA را می‌خواند(یا رمزگشایی می‌کند) و برپایه‌ی دستورهای موجود در آن، اسیدآمینه‌های درست را برمی‌گزیند تا پروتئین ویژه‌ای درست شود.


A single banyan tree can almost turn into a forest because of its unusual way of growing. It’s branches send stilt-like growths to the ground, where they take root and grow into trunks. The new trunks grow new branches, which send out more stilts. And so the banyan spreads and spreads! l

ترجمه: درخت انجیر معابد تقریبا درون جنگل پیچیده است، چون از راه غیرعادی رشد می‌کند. شاخه‌هایش شبیه چوب‌پا به سمت زمین رشد می‌کنند، هر جایی ریشه می‌دوانند و در میان تنه‌ی درختان رشد می‌کنند. تنه‌ی جدید شاخه‌های جدیدی تولید می‌کند. این شاخه‌ها هم چوب‌پاهای بیشتری بیرون می‌فرستند. بنابراین، انجیر معابد رشد می‌کند و گسترش می‌یابد.

ویرایش: یک درخت انجیر معابد به تنهایی می‌تواند یک جنگل شود، زیرا به مانند درختان دیگر رشد نمی‌کند. از شاخه‌های این درخت پایه‌هایی به مانند عصا به سوی زمین رشد می‌کنند و هر کجا که به زمین برسند ریشه می‌زنند و به صورت تنه‌ی درخت رشد می‌کنند. تنه‌ها‌ی جدید شاخه‌های جدیدی تولید می‌کند که از آن‌ها عصاهای بیشتری بیرون می‌زند. این روند ادامه پیدا می‌کند و انجیر معابد همچنان گسترش می‌یابد.



3) گاهی نمی‌دانند‌که اگر مفهوم جمله‌ها را به درستی در نمی‌یابند، باید از دیگری بپرسند و خود به "تالیف" روی نیاورند.



Sex cells are made differently from normal cells. The way they divide when they are first made in the body is called meiosis, and it, s at this point that an amazing gene swap goes on so that if, in the future, the sex cell is used to produce a child, the child’s chromosomes will be very slightly different from its parents. l

ترجمه: سلول‌های جنسی متفاوت از سایر سلول‌های عادی هستند و طی نوعی فرآیند تقسیم سلولی به نام میوز ساخته می‌شوند. بنابراین، در آینده نوزادی که از سلول تخم متولد می‌شود به دلیل آن که دارای 23 کروموزوم از مادر و 23 کروموزوم از پدر است ، در نتیجه از لحاظ ساختار ژنتیکی تقریبا شبیه والدینش است.

ویرایش: سلول‌های جنسی به شیوه‌ای متفاوت از دیگر سلول‌ها ساخته می‌شوند. فرآیندی که طی آن چنین سلول‌هایی به وجود می‌آیند "میوز" نامیده می‌شود. در این فرآیند اندکی جابه‌جایی ژنی رخ می‌دهد و بنابراین اگر آن سلول جنسی در آینده برای تولید یک بچه به کار رود، کروموزوم‌های آن بچه اندکی با کروموزوم‌های پدر و مادرش تفاوت خواهد داشت.


Freed from gravity , the blood redistributes itself around the body , pushing more up into the head and upper torso-astronauts get a fat face and “bird’s legs”. l

ترجمه: جریان خون به دلیل نبودن نیروی جاذبه در فضا گردش مجدد خود را در سرتاسر بدن آغاز می‌کند و به سمت سر و اندام‌های فوقانی بدن سرازیر می‌شود- در این شرایط صورت فضانوردان به دلیل حجم فراوان خون متوّرم و شکل و شمایل پای پرنده را پیدا می‌کند.

ویرایش: از آن‌جا که در فضا گرانش چندانی وجود ندارد، پخش خون در بخش‌های گوناگون بدن دگرگون می‌شود و خون بیش‌تری به سر و بخش‌های بالایی بدن می‌رسد. در نتیجه صورت فضانوردان باد می‌کند، اما پاهایشان مانند پای پرندگان لاغر می‌شود.

When humans return to the Moon, they will stay there. They will build temporary shelters. Maybe out of empty rocket casings. Later, that will build more permanent structures using materials manufactured from minerals they mine. Later, there may be interconnected underground complexes. Some of the domed areas could be used to grow plants for food. l

ترجمه: برنامه بازگشت انسان به کره ماه با هدف اقامت کردن در آن‌جا انجام خواهد شد. ابتدا فضانوردان پس از فرود بر سطح کره ماه با استفاده از قطعات و جداره موشک‌های غیرقابل مصرف و مستعمل اقدام به ساخت پناهگاه‌های موقتی خواهند کرد. در مرحله بعد آن‌ها به وسیله موادی که از کانی‌هایی که از سطح کره ماه استخراج می‌کنند و می‌سازند، اقدام به احداث مکانها و ساختارهای دایمی خواهند نمود. پس از این مراحل احداث، مجتمع‌های زیرزمینی که به صورت مجموعه‌ای از شبکه‌های متصل به هم خواهند بود، در برنامه‌ی کار قرار خواهد گرفت. همچنین فضانوردان از بعضی از نواحی مرتفع تپه مانند نیز به منظور کشت سبزیجات و محصولات خوراکی استفاده خواهند کرد.

ویرایش: هنگامی که انسان‌ها به ماه باز می‌گردند، در آن‌جا می‌مانند. آن‌ها از پوشش خالی موشک‌ها پناهگاه‌های موقت می‌سازند. سپس، با موادی که از کانی‌های به دست آمده از ماه می‌سازند، پناهگاه‌های ماندگارتری فراهم می‌کنند. سپس، ممکن است در آن‌جا مجتمع‌های زیرزمینی به هم مرتبط[یا مرتبط با هم] ساخته شود. همچنین، گیاهانی زیر پوشش‌های گنبدی کاشته می‌شوند تا غذای فضانوردان فراهم شود.



4) گاهی نمی‌دانند‌که زبان فارسی را به‌خوبی نمی‌دانند و باید فارسی بیاموزند، هر چند زبان مادریشان باشد.



Tidal power is the only form of ocean energy currently producing electricity commercially. There are also plans to build turbines on the seabed in places where are strong tidal currents. l

ترجمه : نیروی جزر و مدی یکی از گونه‌های انرژی اقیانوسی است که امروزه از آن برای تولید الکتریسیته به صورت تجاری استفاده می‌شود. همچنین در حال حاضر طراحی و ساخت توربین‌هایی که امکان نصب آن‌ها در بستر دریاها و در محل‌هایی که جریان‌های جزر و مد شدید وجود داشته باشد در دست اقدام است.

ویرایش: نیروی جزر و مد تنها گونه از انرژی اقیانوسی است که هم‌اکنون از آن در مقیاس تجاری برق تولید می‌شود. طرح‌هایی نیز وجود دارد که در جاهایی با جریان‌های جزر و مدی شدید(نیرومند)، توربین‌هایی در بستر دریا کار گذاشته شود.


In closed-cycle ocean thermal- energy system, ammonia is heated to its boiling point by warm surface water. The pressure created by gas formed is used to drive a turbine. Then the gas is coiled by cold water from deep in the ocean, turning it back into liquid. l

ترجمه : در دستگاه مبدل انرژی گرمایی اقیانوسی، از آب گرم لایه‌ی سطحی برای تبخیر مایعی مانند آمونیاک که در دمای پایین می‌جوشد، استفاده می‌کنند. فشار گاز تولید شده در جریان تبخیر، توربین را به گردش در می‌آورد. در مرحله‌ی بعد این گاز توسط آب سردی که از عمق آب تلمبه می‌شود، متراکم شده و مجددا به حالت مایع در می‌آید و این چرخ بارها تکرار می‌شود.

ویرایش: در یک روش بهره‌برداری از انرژی گرمایی اقیانوس‌ها، گرمای آب سطحی، آمونیاک را تا نقطه‌ی جوش آن گرم می‌کند. فشار گاز تولید شده برای چرخش توربین به کار می‌رود. سپس آن گاز با آب سرد ژرفای اقیانوس سرد می‌شود و بار دیگر به حالت مایع در می‌آید.


Some biomass is from plants grown specifically for energy , known as dedicated energy crops or bioenergy- feedstocks. These include fast-growing grasses such as bamboo and fast-growing trees such as willows. In the future, genetically modified crops may produce biomass faster. l

ترجمه: بعضی از توده‌های زیستی صرفا از گیاهانی که فقط به منظور تولید انرژی کاشته می‌شوند و اصطلاحا محصولات و مواد اولیه انرژی زیستی معروف هستند به دست می‌آیند. این نوع گیاهان شامل گیاهان سریع‌الرشد نظیر خیزران و درختانی نظیر بید که رشد بسیار سریع دارند می‌شوند. در آینده گیاهانی که روی آن‌ها اصلاح ژنتیکی انجام شده است پرورش داده خواهند شد و با این کار امکان تولید توده‌های زیستی هر چه بیشتر فراهم خواهد شد.

ویرایش: بخشی از توده‌ی زیستی از گیاهانی به دست می‌آید که فقط برای انرژی کاشته می‌شوند. این گیاهان را گیاهان زراعی ویژه‌ی انرژی یا علوفه‌های انرژی زیستی می‌نامند(این جمله را می‌توان ننوشت). گیاهان علفی با رشد سریع مانند خیزران و درختان با رشد سریع مانند بید از این گیاهان هستند. درآینده، گیاهانی که اصلاح ژنتیکی شده‌اند می‌توانند با سرعت بیشتری توده‌ی زیستی تولید کنند.


We use energy to heat and light buildings, and also to cool them with fans and air-conditioning units. l

ترجمه: تامین گرما و روشنایی یک ساختمان و نیز خنک نگهداشتن آن با استفاده از دستگاه‌های تهویه مطبوع لازمه مصرف انرژی است.

ویرایش: ما از انرژی برای گرم کردن و روشن کردن ساختمان‌ها و هم‌چنین خنک کردن آن‌ها با دستگاه‌های خنک‌کننده، بهره می‌گیریم. (یا ما برای ... انرژی مصرف می‌کنیم.)


Around 40 percent of the world’s silver production is used in photography. l

ترجمه: حدود 40 درصد از تولید نقره‌ جهان در صنعت عکاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ویرایش: نزدیک 40 درصد از تولید نقره‌ی جهان در عکاسی به کار می‌رود.


The starry heavens were first observed methodically around 5000 years ago by the learned priests of the early civilizations in the Middle East , Such as Babylon and Egypt. l

ترجمه: مطالعه‌ی منظم و اصولی آسمان پر ستاره برای نخستین بار حدود 5000 سال قبل توسط علمای نخستین تمدن‌ها، مثل تمدن مصر و بابل که در خاورمیانه تاسیس شدند، انجام گرفت.

ویرایش: نخستین‌بار نزدیک 5 هزار سال پیش، کاهنان آموزش‌دیده ] خبره، آگا ه [ تمدن‌های خاورمیانه، مانند تمدن مصر و بابل، به بررسی روشمند آسمان پرستاره پرداختند.


Like all stars, the sun pours enormous energy into space , mainly as light and heat. l

ترجمه: خورشید مانند همه‌ی ستارگان مقادیر خارق‌العاده‌ای از انرژی را که عمدتاً به صورت انرژی گرمایی است، در فضا منتشر می‌کند.

ویرایش: خورشید مانند همه‌ی ستارگان مقدار بسیار زیادی انرژی در فضا پخش می‌کند که بیشتر به صورت انرژی گرمایی و نور است.


Around 1672 Isaac Newton built a different type of telescope that used mirrors to gather and focus light. l

ترجمه: حدود سال 1672 میلادی ایساک نیوتن اقدام به ساخت نوع دیگری از تلسکوپ کرد که در آن به جای عدسی از آیینه استفاده شده بود.

ویرایش: نزدیک سال 1672 میلادی، ایزساک نیوتن نوع دیگری از تلسکوپ‌ها را ساخت که در آن به جای عدسی از آیینه استفاده شده بود.


Even when they use the latest giant telescopes, astronomers at observatories cannot get a perfect view of stars and space . This is because they have to peer trough the earth’s atmosphere. l

ترجمه: حتی زمانی که ستاره‌شناسان به وسیله‌ی پیشرفته‌ترین تلسکوپ‌های غول‌پیکر آسمان‌‌ها را رصد می‌کنند، قادر به مشاهده‌ی دقیق و واضع ستارگان و فضا نیستند. این به دلیل آن است که آن‌ها باید فضا را از میان جوّ زمین نظاره کنند.

ویرایش: حتی زمانی که اخترشناسان پیشرفته‌ترین تلسکوپ‌های غول‌پیکر را در رصدخانه‌ها به کار می‌گیرند، نمی‌توانند نمای روشن و دقیقی از ستارگان و فضا به دست آورند؛ زیرا آنان فضا را از میان جوّ زمین می‌نگرند.


To cope wite bone and muscle loss, long-term astronauts need to take regular exercise in space . l

ترجمه: فضانوردان برای مقابله به عارضه‌های استخوانی و ماهیچه‌ای در فضا به‌ویژه آن‌هایی که به مدت طولانی در فضا اقامت می‌کنند، باید تمرینات بدنی منظم انجام دهند.

ویرایش: فضانوردانی که زمان درازی در فضا می‌مانند، برای کاستن از روند از دست رفتن استخوان و ماهیچه، به طور منظم ورزش می‌کنند(یا از برنامه‌ی ورزشی منظمی پیروی می‌کنند).



5) گاهی نمی‌دانند که برخی چیزها را نباید ترجمه کنند.


All cats are meat-eaters, members of the carnivore group. l

ترجمه: همه‌ی گربه‌ها گوشتخوارند و در گروه گوشتخواران جای می‌گیرند.

ویرایش: همه‌ی گربه‌ها گوشتخوارند.

توضیح: واژه‌ی carnivore از carn به معنای گوشت و vovare به معنای خوردن ساخته شده است و برابر علمی واژه‌ی meat-eater است. از آن‌جا که در زبان فارسی هر دو واژه را به گوشتخوار ترجمه می‌کنیم، به ترجمه‌ی عبارت پایانی جمله بالا نیازی نیست.


Balloons and airships are aircraft that use gas, which is lighter than air, to fly. They consist of a gas-filled bag, or envelope, with a basket or cabin underneath. l

ترجمه: بالون‌ها و کشتی‌های هوایی، هواپیماهایی هستند که برای پرواز از گاز سبک‌تر از هوا استفاده می‌کنند. آن‌ها از یک کیسه یا پاکت پر از هوا به اضافه‌ی سبد یا اتاقکی که در زیر آن بسته شده است، تشکیل می‌شوند.

ویرایش: بالون‌ها و کشتی‌های هوایی، وسیله‌هایی هستند که برای پرواز از گاز سبک‌تر از هوا استفاده می‌کنند. آن‌ها از یک کیسه‌ی پر از گاز و سبد یا اتاقکی که در زیر آن بسته می‌شود، درست می‌شوند.

توضیح: واژه‌ی aircraft به معنای هر چیز ساخت انسان است که بتواند در آسمان پرواز کند. هواپیما، هلی‌کوپتر، بالون، کشتی هوایی و گلایدر، همگی aircraft هستند. برخی مترجم‌ها واژه‌ی هوانورد را به عنوان برابر فارسی این واژه به کار ‌برده‌اند.

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...